زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

هاشم بن حکیم مقنع





هاشم بن حکیم مقنع، از شورشیان عصر مهدی عباسی بود که به راهزنی می پرداخت و به تناسخ و حلول اعتقاد داشت. او سرانجام به سال ۱۶۳ ق در نبرد با سعید حرشی کشته شد.


۱ - معرفی اجمالی



هاشم بن حکیم (عطاء) از اهالی مرو، ساکن خراسان بود. پدرش در زمان حکومت خلیفه منصور یکی از فرماندهان خراسان بود.‌ هاشم در زیرکی و هوش سرآمد بود. او شعبده‌بازی و افسون‌گری را پیشه داشت و در سحر نیز به مهارت بالایی دست یافت.

۲ - اسارت



در زمان ابومسلم خراسانی، در مرکز فرماندهی خدمت می‌کرد و سپس کاتب عبدالجبار ازدی، حاکم خراسان شد. هنگامی که عبدالجبار دستگیر شد، او نیز اسیر و به بغداد فرستاده شد، امّا پس از چندی آزاد شده و به مرو بازگشت.

۳ - عقاید مذهبی



او مردم را به عقیده حلول و تناسخ و این که خداوند در صورت انبیا (از آدم تا موسی و عیسی و محمد) حلول کرده، فرا می‌خواند. او مدعی بود که خداوند در ابومسلم خراسانی و پس از آن در خود او حلول کرده است و این گونه بود که ادعای خدایی کرد.

۴ - اوصاف ظاهری



مورخان مسلمان درباره او می‌گویند: او یک چشم، طاس، زشت روی و بسیار بدقیافه بود. به همین جهت صورت خود را می‌پوشاند و برای همین مردم او را مقنّع می‌نامیدند. او به رجعت معتقد بود و عقیده داشت که به زودی بازخواهد گشت، و عدالت را گسترش خواهد داد.

۵ - تعالیم مذهبی



وی پیروانش را از تمام واجبات معاف داشت، حلال و حرام را ملغی و تعالیم مزدکی را ترویج کرد. از جمله آن تعالیم، مباح دانستن مال و زن بود. بعدها از اطاعت حکومت عباسی سرپیچید و با ترک‌ها علیه عباسیان، هم پیمان گشت. وی جان و مال و عرض مسلمانان را برای پیروان خود، مباح دانست. دعوت او در خراسان گسترش یافت و از طریق رود جیحون به ماوراءالنهر رسید.

۶ - راهزنی



مقنّع پایگاه خود را در قلعه‌ای در کوه‌های سنام، نزدیک شهر «کش» در نزدیکی بخارا قرار داد. قلعه‌ای بسیار استوار بود و رسیدن به آن بس دشوار می‌نمود.‌ اندک‌اندک به راهزنی مشغول شد و کاروان‌ها را مورد حمله قرار داده، اموال آنان را می‌برد، روستاها را غارت می‌کرد، مسلمانان و فرزندان آنها را به اسارت می‌برد.

۷ - سفید جامگان



یاران مقنّع خود را سفیدجامگان می‌خواندند؛ زیرا آنان رنگ سفید را به منظور ابراز مخالفت با عباسیان که نشانه و علامت‌شان رنگ سیاه بود، مشخصه خویش قرار دادند.

۸ - سرانجام



خلیفه مهدی عباسی «سعید حرشی»، حاکم هرات را همراه با لشکری برای جنگ او و سپس چندین لشکر را به کمک او فرستاد. آنان مقنّع و یاران او را که تعدادشان حدود سی هزار نفر بود، محاصره کردند. وقتی که مقنّع از شکستن محاصره قلعه ناامید شد، زنان و فرزندان خود را جمع کرد و به آنها شرابی آلوده به زهر نوشاند. پس از مرگ آنان، غلامان خود را نیز کشت. آن گاه تنوری از آتش برافروخت و درآن مس و قیر ذوب کرد و سپس خود را در آن‌ انداخت.
[۲] ابن طقطقی‌، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ص۱۳۲.


۹ - پانویس


 
۱. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۸.    
۲. ابن طقطقی‌، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ص۱۳۲.
۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۳۵.    
۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۳.    
۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۱۵۵.    
۶. شمس‌الدین ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۱۸۴.    
۷. ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۸.    


۱۰ - منبع



عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۳۸۶.





آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.