هاشم بن حکیم مقنعهاشم بن حکیم مقنع، از شورشیان عصر مهدی عباسی بود که به راهزنی می پرداخت و به تناسخ و حلول اعتقاد داشت. او سرانجام به سال ۱۶۳ ق در نبرد با سعید حرشی کشته شد. ۱ - معرفی اجمالیهاشم بن حکیم (عطاء) از اهالی مرو، ساکن خراسان بود. پدرش در زمان حکومت خلیفه منصور یکی از فرماندهان خراسان بود. هاشم در زیرکی و هوش سرآمد بود. او شعبدهبازی و افسونگری را پیشه داشت و در سحر نیز به مهارت بالایی دست یافت. ۲ - اسارتدر زمان ابومسلم خراسانی، در مرکز فرماندهی خدمت میکرد و سپس کاتب عبدالجبار ازدی، حاکم خراسان شد. هنگامی که عبدالجبار دستگیر شد، او نیز اسیر و به بغداد فرستاده شد، امّا پس از چندی آزاد شده و به مرو بازگشت. ۳ - عقاید مذهبیاو مردم را به عقیده حلول و تناسخ و این که خداوند در صورت انبیا (از آدم تا موسی و عیسی و محمد) حلول کرده، فرا میخواند. او مدعی بود که خداوند در ابومسلم خراسانی و پس از آن در خود او حلول کرده است و این گونه بود که ادعای خدایی کرد. ۴ - اوصاف ظاهریمورخان مسلمان درباره او میگویند: او یک چشم، طاس، زشت روی و بسیار بدقیافه بود. به همین جهت صورت خود را میپوشاند و برای همین مردم او را مقنّع مینامیدند. او به رجعت معتقد بود و عقیده داشت که به زودی بازخواهد گشت، و عدالت را گسترش خواهد داد. ۵ - تعالیم مذهبیوی پیروانش را از تمام واجبات معاف داشت، حلال و حرام را ملغی و تعالیم مزدکی را ترویج کرد. از جمله آن تعالیم، مباح دانستن مال و زن بود. بعدها از اطاعت حکومت عباسی سرپیچید و با ترکها علیه عباسیان، هم پیمان گشت. وی جان و مال و عرض مسلمانان را برای پیروان خود، مباح دانست. دعوت او در خراسان گسترش یافت و از طریق رود جیحون به ماوراءالنهر رسید. ۶ - راهزنیمقنّع پایگاه خود را در قلعهای در کوههای سنام، نزدیک شهر «کش» در نزدیکی بخارا قرار داد. قلعهای بسیار استوار بود و رسیدن به آن بس دشوار مینمود. اندکاندک به راهزنی مشغول شد و کاروانها را مورد حمله قرار داده، اموال آنان را میبرد، روستاها را غارت میکرد، مسلمانان و فرزندان آنها را به اسارت میبرد. ۷ - سفید جامگانیاران مقنّع خود را سفیدجامگان میخواندند؛ زیرا آنان رنگ سفید را به منظور ابراز مخالفت با عباسیان که نشانه و علامتشان رنگ سیاه بود، مشخصه خویش قرار دادند. ۸ - سرانجامخلیفه مهدی عباسی «سعید حرشی»، حاکم هرات را همراه با لشکری برای جنگ او و سپس چندین لشکر را به کمک او فرستاد. آنان مقنّع و یاران او را که تعدادشان حدود سی هزار نفر بود، محاصره کردند. وقتی که مقنّع از شکستن محاصره قلعه ناامید شد، زنان و فرزندان خود را جمع کرد و به آنها شرابی آلوده به زهر نوشاند. پس از مرگ آنان، غلامان خود را نیز کشت. آن گاه تنوری از آتش برافروخت و درآن مس و قیر ذوب کرد و سپس خود را در آن انداخت. [۲]
ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ص۱۳۲.
۹ - پانویس
۱۰ - منبععبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۳۸۶. |